وان دگر بهر ترهب در کنشت
وان یکی بهر حریصی سوی کشت.
مولوی.
|| پرستش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تعبد کردن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || وعده بد کردن کسی را و ترسانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). توعد. ( اقرب الموارد ) ( از المنجد ).