تطاول لیلی و اعترتنی وساوسی
لات اتی بالترهات البسابس.
( از اقرب الموارد ).
و ربما جاء مضافاً یقال : اخذ فی ترهات البسابس. ( اقرب الموارد ). بمعنی بیهوده و هرزه و خرافات و مهملات باشد. گویند عربی است. ( برهان ). ترهه بر وزن قبره بمعنی ناچیز و باطل است... و جمع آن ترهات بالف و تا وتراریه بر وزن قنادیل می آید و سنایی آنرا تراهات آورده و شمس قیس بر او اعتراض کرده است : خاص در بند لذت و شهوات
عام در بند هزل و تراهات
( حاشیه برهان چ معین ).
زین چنین ترهات دست بدارکار کن بگذر از ره گفتار.
سنایی.
زاهد گفت اگر مراآرزوی مرید بسیار... نبودی... به ترهات دزد فریفته نگشتمی. ( کلیله و دمنه ).مشنو ترهات او که بیمار
پر گوید و هرزه روز بحران.
خاقانی.
چندین هذیانات و ترهات که مردود عقل و نامقبول خرد است ایراد کردم. ( سندبادنامه ص 71 ).ترا خدای گزید از جهان و شاهی داد
حدیث خصم فسانه ست و ترهات محال.
ظهیری ( از شرفنامه منیری ).
این همه ترهات میدانم من برای تو تو برای منی.
عطار.
عقل شیدا شد چه خوانی ترهات راه پیدا شد چه پایی بی ثبات.
مولوی.
نخوت و دعوی و کبر و ترهات دور کن از دل که تا یابی نجات.
مولوی.
بر سرت چندان زعیم ای بد صفات تا بگویی ترک شید و ترهات.
مولوی.
اما آنچه گفته است که «پیش از قیامت یزید و... را زنده کنند و بکشند» اصلی ندارد و از جمله خرافات و ترهات باشد. ( کتاب النقض ص 306 ). || راه خرد که از راه بزرگ منشعب شود واحد آن ترهة است. ( از اقرب الموارد ). راه های کوچک. ( از المنجد ). و رجوع به ترهة شود.