ترنگا ترنگی که زد ساز او
به از زند زردشت و آواز او.
نظامی.
و در این بیت بمعنی آواز سنج یا چنگ آمده است : سنج در آمد به ترنگاترنگ
زهره به یکبار فرو ریخت چنگ.
مولوی ( ازانجمن آرا ).
|| آواز تیغ بوقت زدن بر چیز سخت. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : ترنگاترنگ درخشنده تیغ
به مه درقها را بر آورده میغ.
نظامی.
|| در شاهد زیر بمعنی مطلق آواز و صدا آمده است : بمغز اندر افتد ترنگاترنگ
هوا پر کند ناله بور و خنگ.
دقیقی.