ترند

لغت نامه دهخدا

ترند. [ ت َ رَ ] ( اِ ) مرغکی است کوچک و کم پرواز و متحرک و خواننده که او را در عربی صعوه خوانند.( برهان ) ( از ناظم الاطباء ) ( از انجمن آراء ) ( از آنندراج ). ترندک نیز گویند. ترترک نیز نوشته اند همانا مصحف است. ( انجمن آراء ) ( از آنندراج ). ترندک و ترندر [ت َ / ت ِ رِ ] مرغی است کوچک که بعربی صعوه و در ماوراءالنهر دختر صوفی گویند. ( فرهنگ رشیدی ) تُمَّرَة یا ابن تمرة که مرغی است کوچکتر از گنجشک. ( منتهی الارب ). ترندر. ( متمم برهان ). مرغی است که آنرا فرجان گویند و از گنجشک خردتر است.( از لسان العجم شعوری ج 1 ورق 298 الف ) :
لاف دعوی چه کند سرور هند
پیش شاهین چه زند بال ترند.
میرنظمی ( شعوری ایضاً ).
در نوا نال و در ترانه ترند. ( از انجمن آرا ).
- امثال :
ترند هفت بچه میگذارد یکی بلبل است .
|| بعضی گفته اند نوعی از وطواط است که بعربی وصع گویند. ( برهان ). بعضی گویند وطواط است. ( از انجمن آراء ) ( آنندراج ). || بمعنی گفته اند قسمی است از پرستو و به عربی وصع خوانند. ( فرهنگ رشیدی ). و رجوع به ترندر و ترندک و ترترک شود.

ترند. [ ت ِ رَ ] ( اِخ )دهی از بخش سرباز است که در شهرستان ایرانشهر و 30 هزارگزی خاور سرباز، بر کنار راه مالرو سرباز به آبشار قرار دارد. کوهستانی و گرمسیر است و 150 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا ذرت و خرما و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و مردم آنجا از طایفه سرباز هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

پیشنهاد کاربران

درود
در گویش گرمه ای از شهرستان خور وبیابانک " ترند " به رشته ای از خوشه خرما گفته می شود ، چه بهتر که فرهنگستان از ظرفیت گویش ها برای واژه سازی بهره ببرد چون اخیراً پس از وقت و هزینه پیشنهاد کرده به جای واژه " trend " بگوییم " گرایه " که هم گنگ است و هم خوش آوا نیست
محمود قاسمیان
گرایه
کلیدواژه ی تِرِند با نگارگری لاتین trend با توجه به حرف ت در این کلمه، منشعب از کلمه ای به نام تورِنت، تورنومنت و تور به مفهوم کسب کردن می باشد یعنی روندی که در آن میزان تور کردن در یک تورنومنت و ترند
...
[مشاهده متن کامل]
شدن چیزی نمایش داده می شود. یعنی نمایش میزان افت و خیز سود و ضرر در یک نمودار. در زمان های قدیم، یک دسته از خوشه گندم که در دست گرفته شود اصطلاح تِرِند کردن کاربرد دارد. حرف د در کلمه تِرند قابل تبدیل به حرف ت برای ایجاد کلمات دیگر در ابعاد مختلف کاربردی می باشد. کلمه ترند مرتبط با کلماتی از قبیل تور تار تورنت تورنومنت توریست تِرِیْد تِرِد تورات طراوت تروریست و. . . می باشد

در گویش خوری، در مرکز ایران، به معنی قسمتی از خوشه، به ویژه خوشه خرما گفته می شود، قسمت کمی از خوشه بزرگ خرما، یا یک دسته از خوشه های گندم که در یک دست می توان گرفت.
وایرال واژه ای است بیگانه. بنابراین بهتر است از ( فراگیر ) به عنوان جایگزین بهره ببریم. حتی ترند ( Trend ) هم بدین معناست. یعنی چیزی که فراگیر شده البته وایرال بیشتر درباب چیزی در شبکه های مجازی ست درحالیکه ترند بیشتر درباره ی پوشش و مُد بکار میرع. البته جای هم می آیند و تفاوتی ندارن در اصل. یعنی می بینیم که خیلی زمان ها به ویدیوها هم میگن ترندشده. ولی به حال ما پارسی زبانان هیچ فرقی ندارد. هر دو معنای فراگیر می دهند.
...
[مشاهده متن کامل]

پارسی را پاس بداریم

مد. سبک جدید
پرسروصدا
ترند به معنای زبانزد شدن یا در عرف نمودار کرده است
پس فرنمود
مد بودن
در اصل به معنی روند اما در اصطلاح رایج به معنای "رایج" و"مد" است.
مد بودن، مدرن
مد
مورد توجه قرار گرفتن ، فراگیر شدن
ترند ( Trend ) :[ اصطلاح توییتر] به تأثیرات توییت ها در رواج یک موضوع و شناخته شدن موضوع، ترند می گویند. شما می توانید ترند های فارسی توییتر را در حساب کاربری ترندیتر که یک ربات است و به تشخیص خودش از وضعیت ریتوییت می کند یا سایت های Trendsmap ، Keyhole ، TweetReach و Tweet Binder مشاهده کنید
هر کالایی که در بورس فروش و هر واژه ای که در بورس هشتک جستجوی وب ( انترنت ) مورد توجه قرار میگیردترند میگویند
فراگیری یک چیزی مثل ( استایل ، سبک زندگی ، طراحی ها و. . . )
فراگیری
واژه ترند در شبکه های اجتماعی از صنعت مد و فشن گرفته شده است. ساده ترین معنای ترند فراگیر شدن و رواج یافتن یک بحث است.
درواقع هر چیزی که در یک بازه ی زمانی خاص مد بشود و یا قرار باشد که مد شود را "روند مد" و یا ترند می گویند. ترند می تواند در حیطه ی پوشاک ، استایل ، معماری، سبک زندگی و دیگر فاکتورهای اجتماعی باشد.
...
[مشاهده متن کامل]


شاخه ای کوچک ولی پربار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس