ترنح
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
ترنح. [ ت َ رَن ْ ن ُ ] ( ع مص ) یاویدن از مستی و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . متمایل شدن از مستی و جز آن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) . || میل کردن بر کسی به ترفع و تطاول. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ) . || اندک نوشیدن شراب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا