ترنجح

لغت نامه دهخدا

ترنجح. [ ت َ رَ ج ُ ] ( ع مص ) برگردانیدن سخن. ( منتهی الارب ) ( شرح قاموس ) ( ناظم الاطباء ).ترنجح الرجل ؛ اَدارَالکلام فی فیه. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس