ترمک

لغت نامه دهخدا

ترمک. [ ت ِ م َ ] ( اِ ) بمعنی قساوت باشد و آن آن است که چون زحمتی بدیگری برسد بر او آسان گذرد و در او رحم و شفقت نباشد. ( برهان ). قساوت و سخت دلی و عدم رحم و شفقت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بمعنی قساوت باشد و آن آنستکه چون زحمتی بدیگری برسد بر او آسان گذرد و در او رحم و شفقت نباشد .

گویش مازنی

/termek/ لطیف – نرم و نازک – ظرف

پیشنهاد کاربران

بپرس