ترمع. [ ت َ رَم ْ م ُ ]( ع مص ) جنبیدن یا تهدید کردن از خشم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). جنبیدن یا لرزیدن از خشم. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). جنبیدن از خشم. ( از متن اللغه ). لرزیدن از شدت غضب. ( از متن اللغة ): رأیته کأنه یرعد من شدةالغضب. ( متن اللغة ). || حیران و سرگشته شدن در گمراهی : دعه یترمع فی طُمَّته ؛ یعنی بگذار او را تا حیران و سرگشته باشد در گمراهیهای خود و یا آلوده در پیخال خویش. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغه ).
فرهنگ فارسی
جنبیدن یا تهدید کردن از خشم . جنبیدن یا لرزیدن از خشم .