ترمرم

لغت نامه دهخدا

ترمرم. [ ت َ رَ رُ ] ( ع مص ) جنبانیدن لبها بجهت سخن و گویند ترمرموا یعنی جنبیدند برای گفتار اما دم نزدند. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). جنبانیدن لبها جهت تکلم. ( ناظم الاطباء ). حرکت دادن لبان برای سخن گفتن و تکلم نکردن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

فرهنگ فارسی

جنبانیدن لبها بجهت سخن و گویند ترمرموا یعنی جنبیدند برای گفتار اما دم نزدند .

پیشنهاد کاربران

بپرس