ترقیش. [ ت َ ] ( ع مص ) بیاراستن. ( از زوزنی ). آراستن سخن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || سخن چینی کردن. ( زوزنی ). بربستن و سخن چینی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سخن چینی کردن ، زیرا نمام کلام خود را آرایش دهد. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || نوشتن سخن را. || نوشتن صحیفه را. || عتاب کردن کسی را. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).