ترقی خواهی
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
ترقی خواهی فلسفه سیاسی کلی مبتنی بر ایده ترقی است که بیان می کند پیشرفت ها در علوم، فناوری، توسعه اقتصادی و سازمان اجتماعی می تواند شرایط بشر را بهبود بخشد. ترقی خواهی در عصر روشنگری در اروپا از این باور ریشه گرفت که اروپا از طریق استحکام بخشیدن به مبنای دانش تجربی به عنوان بنیان جامعه توانست از بربریت به تمدن ترقی کند.
... [مشاهده متن کامل]
ترقی خواهان مدرن به عنوان بخشی از پاسخ تغییرات وسیع اجتماعی که صنعتی شدن در جهان غربی در اواخر دهه نوزدهم، خصوصاً از درون این دیدگاه که نابرابری اقتصادی عظیم بین فقیر و غنی، سرمایه داری لسه فر با شرکت های انحصارطلب خارج از کنترل، تضاد شدید و اغلب خشونت بار بین کارگران و سرمایه داران و فقدان تلاش دولت برای حل این مسایل ترقی را داشت خفه می کرد. ترقی خواهی بر جنبش های سیاسی متعددی اثر گذاشته است. لیبرالیسم مدرن تحت تأثیر این عقیده فیلسوف لیبرال جان استوارت میل که مردم «موجوداتی ترقی طلبند» بوده است. بنجامین دیزرائیلی نخست وزیر بریتانیا محافظه کاری ترقی خواهانه را تحت توریئیسم «یک ملتی» توسعه داد.
... [مشاهده متن کامل]
ترقی خواهان مدرن به عنوان بخشی از پاسخ تغییرات وسیع اجتماعی که صنعتی شدن در جهان غربی در اواخر دهه نوزدهم، خصوصاً از درون این دیدگاه که نابرابری اقتصادی عظیم بین فقیر و غنی، سرمایه داری لسه فر با شرکت های انحصارطلب خارج از کنترل، تضاد شدید و اغلب خشونت بار بین کارگران و سرمایه داران و فقدان تلاش دولت برای حل این مسایل ترقی را داشت خفه می کرد. ترقی خواهی بر جنبش های سیاسی متعددی اثر گذاشته است. لیبرالیسم مدرن تحت تأثیر این عقیده فیلسوف لیبرال جان استوارت میل که مردم «موجوداتی ترقی طلبند» بوده است. بنجامین دیزرائیلی نخست وزیر بریتانیا محافظه کاری ترقی خواهانه را تحت توریئیسم «یک ملتی» توسعه داد.