ترقق

لغت نامه دهخدا

ترقق. [ ت َ رَق ْ ق ُ ] ( ع مص ) مهربانی نمودن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || رقیق شدن چیزی. ( از اقرب الموارد )( از المنجد ). || تنگدل شدن. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). || مفتون کردن زن زیبا کسی را چنانکه سست و بی تاب گردد. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس