ترفه


مترادف ترفه: آسایش، تن آسانی، آسودن، رفاه، رفاه زدگی، اسایش داشتن، آسوده بودن، در رفاه بودن

لغت نامه دهخدا

ترفه. [ ت َ رَف ْ ف ُه ْ ] ( ع مص ) آسودگی و دولتمندی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). برآسوده و تن آسان شدن. ( ناظم الاطباء ). استراحت و تنعم. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) : و تمتع و ترفه بغایت کشیده و راهها ایمن و فتنه ساکن شده. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ فارسی

دررفاه و آسای بودن، آسودگی وتن آسایی
۱-( مصدر ) آسودن در رفاه بودن آسایش داشتن . ۲-( اسم ) تن آسایی آسایش . جمع : ترفهات .
آسودگی و دولتمندی . بر آسوده و تن آسان شدن . استراحت و تنعم .

فرهنگ معین

(تَ رَ فُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) آسایش داشتن .

فرهنگ عمید

۱. در رفاه و آسایش بودن.
۲. آسودگی و تن آسانی.

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
واژه ی ترفه از ریشه ی واژه ی ترف فارسی هست
ببینیم در زبان پارسی باستان آیا زبان های دیگر هستند لینک پایین قرار می دهم
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

ترفهترفهترفهترفه
منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/زبان_فارسی_باستان
تَرَفُه
این واژه پارسی و اربی شده و همریشه با :
انگلیسی :troop
آلمانی : Trupp
آلمانی : Dorf = دِه ، دهکده ، دهات ، روستا ، قریه
《 تَرفه ، رفاه و آسایشی ست، در جایی که کسی ایستا و ساکن می شود و آن روستا است و به مینه گروه ی ارتشی نامیده شدن این گونه بوده که برزگران و کشاورزان و دامداران روستایی را که نشیننده ی روستا بودند را برای جنگیدن یا پدافندیدن به سربازی می گماردند. 》
...
[مشاهده متن کامل]

شاید واژه ی طَرَف یا اَطرافی هم با تَرفه و troop هم خاستگاه باشند .