ترفند کردن. [ ت َ ف َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مکر و حیله کردن. زرق و دستان کردن. تزویر کردن : بسی چاره ها جست و ترفند کردسرانجام پنهان یکی بند کرد.( گرشاسبنامه ).و رجوع به ترفندو ترفنده شود.