ترفنج. [ ت َ ف َ ] ( ص ) راه باریک و دشوار باشد. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 69 ) ( فرهنگ اسدی نخجوانی ) ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( شرفنامه منیری ) ( اوبهی ) ( فرهنگ رشیدی ).باریک و دشوار. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
راهی کو راستست بگزین ای دوست
دور شو از راه بی کرانه و ترفنج.رودکی ( از لغت فرس اسدی ایضاً ).
ره دوزخ خوش و نغز و وسیع است
ره مینوست بس دشوار و ترفنج.شیخ روزبهان بقلی ( از انجمن آرا ).