ترغیب کردن


مترادف ترغیب کردن: راغب ساختن، علاقه مند کردن تشویق کردن، ایجادرغبت کردن، برانگیختن، راغب کردن، علاقه مند ساختن

برابر پارسی: برانگیختن، وا داشتن

معنی انگلیسی:
blandish, encourage, stimulate, jolly, to persuade or encourage

لغت نامه دهخدا

ترغیب کردن. [ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) برآغالانیدن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بر آغالانیدن

مترادف ها

encourage (فعل)
تشویق کردن، پیش بردن، تقویت کردن، تشجیع کردن، پروردن، ترغیب کردن، دلگرم کردن

cheer (فعل)
تشویق کردن، برانگیختن، هلهله کردن، دلخوشی دادن، ترغیب کردن

influence (فعل)
ترغیب کردن، وادار کردن، تاثیر کردن بر، نفوذ کردن بر، تحت نفوذ خود قرار دادن

put (فعل)
به فعالیت پرداختن، بکار بردن، گذاشتن، ارائه دادن، انداختن، تعویض کردن، ترغیب کردن، تعبیر کردن، ثبت کردن، قرار دادن، تقدیم داشتن، ترجمه کردن

harp (فعل)
چنگ زدن، ترغیب کردن، بصدا در اوردن

persuade (فعل)
ترغیب کردن، وادار کردن، بران داشتن

فارسی به عربی

اقنع , ضع , قیثارة

پیشنهاد کاربران

بپرس