ترضیه

/tarziyye/

لغت نامه دهخدا

ترضیه. [ ت َ ی َ / ی ِ ] ( از ع ، مص ) خشنود کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( مجمل اللغه ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خشنودی و طلب رضا و خشنودی و معذرت. ( از ناظم الاطباء ).
- ترضیه خاطر ؛ خشنودی خاطر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

راضی کردن، خشنودکردن
( مصدر ) راضی کردن خشنود ساختن .
خشنود کردن خشنودی و طلب رضا و خشنودی و معذرت ترکیب : ترضیه خاطر خشنودی خاطر .

فرهنگ معین

(تَ یِ ) [ ع . ترضیة ] (مص م . ) راضی کردن .

فرهنگ عمید

راضی کردن، خشنود کردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس