ترضخ

لغت نامه دهخدا

ترضخ. [ ت َ رَض ْ ض ُ ] ( ع مص ) شکسته شدن سنگ ریزه. ( از المنجد ). || ریزه ریزه کردن نان و خوردن آن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || شنیدن خبری که باور ندارند آن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس