ترسگاری

لغت نامه دهخدا

ترسگاری. [ ت َ ] ( حامص مرکب ) ترسکاری. رجوع به ترسکاری شود.

پیشنهاد کاربران

محتاط بودن
خداترس بودن
پرهیزگاری
عاقبت اندیشی
سر از عالم ترسگاری برار
بترس از کسی کو نشد ترسگار
✏ �نظامی�