پیل شاهی است لیک باهیبت
همه کس ترسناک ازاین صولت.
سنائی.
بدل گفت آن به که شیری کنم در این ترسناکان دلیری کنم.
نظامی.
توانگر که باشد زرش زیر خاک ز دزدان بود روز و شب ترسناک.
نظامی.
برآسود بر خاک از آن ترس و باک غم و درد برد از دل ترسناک.
نظامی.
نه ایم از هجوم عرب ترسناک ز بسیاری وحش صحرا چه باک ؟
هاتفی ( از آنندراج ).
و رجوع به ترس و ترسناکی شود.