bash (فعل)
دست پاچه نمودن، ترساندن، ترسیدن، بر هم زدن، شرمنده شدن
abhor (فعل)
تنفر داشتن از، بیم داشتن از، ترس داشتن از، ترساندن، ترسیدن، منزجر شدن از
scare (فعل)
ترساندن، ترسیدن، گریزاندن، رم دادن، چشم زهره گرفتن، هراس کردن
frighten (فعل)
ترساندن، بوحشت انداختن، متوحش کردن
intimidate (فعل)
ترساندن، نهیب زدن به، مرعوب کردن، تشر زدن به
terrorize (فعل)
ترساندن، ترور کردن، ارعابگری کردن
deter (فعل)
ترساندن، باز داشتن، تحذیر کردن
fray (فعل)
ترساندن، ساییدن، هراسانیدن، جنگ کردن، فرسوده شدن، فاقدنیرو کردن
shock (فعل)
ترساندن، توده کردن، تکان دادن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، هول و هراس پیدا کردن
fright (فعل)
ترساندن، بوحشت انداختن، رم دادن
shore (فعل)
ترساندن، فرود امدن، بساحل رفتن، پیاده شدن در ساحل
huff (فعل)
ترساندن، اوقات تلخی کردن، قهر کردن، رنجیدن، اماس کردن
awe (فعل)
ترساندن، هیبت دادن
appal (فعل)
ترساندن، وحشت زده شدن
appall (فعل)
ترساندن، وحشت زده شدن
spook (فعل)
ترساندن
tremble (فعل)
ترساندن، لرزیدن، لرزاندن، مرتعش شدن، لرزش داشتن، مرتعش ساختن
daunt (فعل)
ترساندن، رام کردن، بی جرات کردن
threaten (فعل)
ترساندن، تشر زدن، تهدید کردن
buffalo (فعل)
ترساندن
bullyrag (فعل)
ترساندن، دست انداختن، تهدید کردن
cow (فعل)
ترساندن، تضعیف روحیه کردن
horrify (فعل)
ترساندن، وحشت زده کردن، هول دادن، بهراس انداختن، به بیم انداختن