ترس کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بیم کردن. وحشت کردن : نه خوفی از اثر آه خسته ای خوردی نه ترسی از گذر اشک سایلی کردی.عماد فقیه ( از آنندراج ).