ترس داشتن. [ ت َ ت َ ] ( مص مرکب ) بیم داشتن. هراسناک بودن. وحشت داشتن : ترس چاه و غم جان دارم و زین هر دو سبب بخراسان سوی اخوان شدنم نگذارند.خاقانی.ندارم ز کس ترس در هیچ کارمگر زآن کسی ، کو بود ترسکار.نظامی.
مو ریختن از کسی ؛ سخت از او ترس داشتن : شاگردان از این معلم مو می ریزند. ( یادداشت مؤلف ) .+ عکس و لینک