ترزیم

لغت نامه دهخدا

ترزیم. [ ت َ ] ( ع مص ) پرونده بستن. ( تاج المصادر بیهقی ). پرونده کردن جامه ها. ( زوزنی ). پشتواره بستن جامه ها. || بر زمین زدن خود را و دوسیدن بزمین و از جای نرفتن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

فرهنگ فارسی

پرونده بستن . پرونده کردن جامه ها . پشتواره بستن جامه ها . یا بر زمین زدن خود را و از جای نرفتن .

پیشنهاد کاربران

بپرس