ترجیح دادن


مترادف ترجیح دادن: برتری دادن، برتر شمردن، رجحان دادن، مزیت قائل شدن

برابر پارسی: برتری دادن، برتر نهادن، برتر دانستن

معنی انگلیسی:
affect, choose, elect, favor, incline, like, opt, prefer

لغت نامه دهخدا

ترجیح دادن. [ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) رجحان و برتری و فزونی و فضیلت دادن کسی یا چیزی را بر دیگری. سبقت و تقدم بچیزی یا بکسی دادن :
ترجیح میدهد بپدر اوستاد را
هر کس شناخته ست بیاض و سواد را.
صائب.

فرهنگ فارسی

رجحان و برتری و فزونی و فضیلت دادن . کسی یا چیزی را بر دیگری سبقت و تقدم بچیزی یا بکسی دادن .

مترادف ها

prefer (فعل)
برگزیدن، ترجیح دادن، ترجیح یافتن یا دادن، برتری دادن، رجحان دادن

پیشنهاد کاربران

کسانیکه تمایز قائل میشوند امیدوارم آنها کسی را غم زده نکنند
پیشنهادِ واژه به جای " ترجیح، ترجیح دادن" : " پیش زیدن" با بُن کنونی " پیش زین"
بررسیِ تکواژهایِ " پیش زیدن/پیش زین" :
1 - پیش:
ما در زبانِ پارسی پیشوندِ " پیش" را داریم که عملگری برای نشان دادن " مقدم بودن" است؛
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین در زبانِ آلمانی کارواژه هایِ " vorziehen ، bevorzugen " که به مینه " ترجیح دادن" می باشند، از پیشوندهای " vor، bevor " بکارگرفته می شود که کارکردِ یکسانی با پیشوندِ " پیش" از زبانِ پارسی دارد.
2 - کارواژه " زیدن" با بُن کُنونی " زین":
من در زیرواژه هایِ " وزیر " و " زیدن" به این کارواژه و مینه هایِ آن که از ریشه اوستایی " کَی : kay" می باشد، پرداخته ام. تنها همین را در اینجا می گویم که ما در زبانِ پارسیِ کُنونی کارواژه " گُزیدن = گُ. زیدن" با بُن کُنونی " گُزین = گُ. زین" را داریم که دارایِ پیشوندِ " گُ " که عملگری برای " جداسازی" است، می باشد.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پس رویهم رفته، کارواژه یِ " پیش زیدن" با بُن کُنونی " پیش زین" نشاندهنده یِ " انتخابِ مقدم" است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پس با بکارگیریِ کارواژه یِ " پیش زیدن" با بُن کُنونی " پیش زین" ما می توانیم واژگانی همچون " پیشزینِش ( پیش. زین. ِش ) ، پیشزینه ( =پیش. زین. ه ) ، پیشزیدار ( =پیش. زید. ار ) ، پیشزیده ( پیش. زید. ه ) و. . . " را بسازیم.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته: فراموش نکنید که پیشوندِ " پیش" پیشوندِ جدایی پذیر است و از همین رو، ما می گوییم " پیش می زینیم، پیش بِزین و. . . ".

خوش داشتن
تَرجیح دادَن:
١. پسند کردن، پسندیدن، گزینش کردن، گزیدن، بهتر / برتر دانستن، برتری دادن، فزونی دادن؛ گرایشِ بیشتر / دلبستگیِ بیشتر / عشقِ بیشتر داشتن به
had rather ( do something )
دوست تر داشتن
پهنه :میدان، سطح
ترجیح دادن = بَرپسندیدن
بَراَرجیدَن.
مقدم شمردن
مقدم داشتن
در کتابی که دارم برمی گردونم این واژه رو " بهتر دیدن" برگردان می کنم.
برای نمونه:
ترجیح می داد که این کار را نکند: بهتر می دید که این کار را نکند .
ترجیح دادن
would rather simple V
برگزیدن، بیشتر پسندیدن، بهتر دانستن، بهتر دیدن/دانستن/شمردن/به شمارآوردن/خواندن/یافتن، گزینه نخست دانستن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس