ترجمه رساله قشیریه

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] رساله قشیریه(ترجمه)، از مهم ترین مآخذ و منابع معتبر در تصوف اسلامی است و کسانی که بخواهند از عرفان و تصوف اسلامی اطلاع درست و مستند داشته باشند، حتماً باید به این رساله مراجعه نمایند.
اصل این کتاب، با نام«الرسالة القشیریة»، توسط عبد الکریم بن هوازن قشیری(که در ناحیه استوا - قوچان کنونی - متولد شد و پس از فراگرفتن علوم ادبی و عربی به نیشابور رفت و در آن جا به نشر علوم و معارف پرداخت)، به زبان عربی نگاشته شده است. از کتاب مزبور، دو ترجمه وجود دارد: ترجمه اول، در پنجم ذی الحجه سال 601 هجری، در بغداد کتابت شده که نسخه آن بسیار مغشوش و مشوش است؛ ترجمه دوم که اصلاح ترجمه نخستین است، تاریخ کتابت ندارد، ولی از روی قراین می توان گفت که در نیمه دوم قرن ششم یا نیمه ی اول قرن هفتم کتابت شده است.
باب اول دو ترجمه، به کلی با هم متفاوت است و مترجم نخستین، به خصوص در باب اول، اکثر جمله های عربی را انداخته است و در سایر باب ها نیز این ترجمه با متن عربی اختلافات بسیار دارد.
متن حاضر، تقریباً تمام ترجمه ی دوم و حواشی آن، موارد اختلاف با ترجمه اول است. این کتاب، ظاهراً توسط یکی از شاگردان قشیری به نام ابو علی بن احمد عثمانی ترجمه شده و با تصحیح و استدراکات استاد مرحوم بدیع الزمان فروزانفر به زیور طبع آراسته شده است.
ترجمه کتاب، با نثری ساده و دل پذیر به رشته تحریر درآمده و از آن نثرهایی است که جهت عامه نوشته شده و از جهت زبان شناسی حائز اهمیت است. در سراسر کتاب، لغات زیبای فارسی در میان اصطلاحات عرفانی فراوان یافت می شود، مانند:

[ویکی فقه] ترجمه رساله قشیریه (کتاب). رساله قشیریه تالیف عبد الکریم بن هوازن قشیری (۳۷۶- ۴۶۵) که در نیمه دوم سده ششم و یا در نیمه اول سده هفتم هجری از زبان عربی به فارسی ترجمه شده، از متون کهن و معتبر در زبان فارسی و عرفان اسلامی است.
مترجم این اثر گرانسنگ نامشخص است ولی از شیوه نگارشی او برمی آید که از چهره های ممتاز علمی و ادبی زمان خود بوده است.
محتوای کتاب
در این اثر، دو حکایت از حسین بن علی علیه السّلام آورده شده که حائز اهمیت است:حسین بن علی علیه السّلام را گفتند: ابوذر همی گوید که درویشی را دوستر دارم از توانگری، و بیماری را دوستر دارم از تندرستی. گفت: خدای تعالی بر ابوذر رحمت کند؛ من همی گویم هر که توکل بر نیکویی اختیار خدای کند او را بر اختیار خدای، اختیار دیگر نبود. حسین بن علی علیه السّلام جایی رسید. چند کودک آنجا بودند. پاره چند نان داشتند. حسین را میزبانی کردند. بنشست و آن پاره های نان با ایشان بخورد و ایشان را به سرای برد و طعام داد و ایشان را نو جامه کرد و گفت: دست ایشان راست بر من، زیرا که ایشان را جز آن نبود که میزبانی کردند و من زیاده از آن یابم.

پیشنهاد کاربران

بپرس