[ویکی فقه] ترجمه رسالة الطیر (کتاب). «رسالة الطیر» یکی از چهار رساله بو علی به زبان قصه است، بسیار ارزشمند و قابل توجه علما و دانشمندان واقع گردیده و شروح و ترجمه های گوناگون بر آن نوشته شده یکی از کسانی که به ترجمه این رساله همت گماشت احمد بن محمد بن القاسم بن احمد بن خدیو الاخسیکتی ملقب به ذو الفضائل است که در نظم و نثر تبحر فراوانی داشته و بیشتر ادباء و فضلای خراسان شاگردان وی بودند.
در طول تاریخ کسانی مانند غزالی خواستند به سبک بوعلی منطق الطیر بنویسند ولی در این میان رساله شیخ چشمگیر بوده و از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. یکی از ترجمه های این رساله عربی که به ادبیات بسیار سنگینی نیز نوشته شده است، متعلق به احمد بن قاسم بن احمد بن خدیو اخسیکتی (۴۶۶- ۵۲۸) است. این ترجمه به زبان فارسی قدیمی بوده و از دقت نسبتا خوبی برخوردار است شاید ادیب و شاعر بودن مترجم یکی از دلائل شیوایی و زیبایی ترجمه باشد. لکن در بعضی موارد برای روشن شدن مطلب توضیحاتی را اضافه نموده است برای مثال آنجا که بوعلی می گوید: «ویلکم اخوان الحقیقة لا عجب ان اجتنب ملک سوءا او ارتکب بهیمة قبیحا بل العجب من البشر اذا استغطی علی الشهوات و قد صیغ علی استیشادها صورته او بذل لها الطاعة و قد نور بالعقل جبلته...» اینگونه ترجمه شده است: ای برادران حقیقت هیچ شگفت نبود اگر فرشته فاحشه نکند و یا بهیمه و ستوری کار زشت کند، که فرشته آلت فساد ندارد و بهیمه آلت عقل ندارد، بلکه شگفت کار آدمی است که فرمان بر شهوت نشود و متقاضی شهوت در بندد و یا خویشتن سخره شهوت کند با نور عقل... همانطور که ملاحظه می شود عبارت فرشته آلت فساد ندارد و بهیمه آلت عقل ندارد، مضاف بر آن چیزی است که مؤلف آورده است لکن برای تبیین مطلب مفید بوده و در ترجمه آورده است، عباراتی از این دست در ترجمه به چشم می خورد که شاید خیلی موافق امانت در ترجمه نباشد لکن مطالب به دور از متن و بدون ارتباط با آن نمی باشند.
در طول تاریخ کسانی مانند غزالی خواستند به سبک بوعلی منطق الطیر بنویسند ولی در این میان رساله شیخ چشمگیر بوده و از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. یکی از ترجمه های این رساله عربی که به ادبیات بسیار سنگینی نیز نوشته شده است، متعلق به احمد بن قاسم بن احمد بن خدیو اخسیکتی (۴۶۶- ۵۲۸) است. این ترجمه به زبان فارسی قدیمی بوده و از دقت نسبتا خوبی برخوردار است شاید ادیب و شاعر بودن مترجم یکی از دلائل شیوایی و زیبایی ترجمه باشد. لکن در بعضی موارد برای روشن شدن مطلب توضیحاتی را اضافه نموده است برای مثال آنجا که بوعلی می گوید: «ویلکم اخوان الحقیقة لا عجب ان اجتنب ملک سوءا او ارتکب بهیمة قبیحا بل العجب من البشر اذا استغطی علی الشهوات و قد صیغ علی استیشادها صورته او بذل لها الطاعة و قد نور بالعقل جبلته...» اینگونه ترجمه شده است: ای برادران حقیقت هیچ شگفت نبود اگر فرشته فاحشه نکند و یا بهیمه و ستوری کار زشت کند، که فرشته آلت فساد ندارد و بهیمه آلت عقل ندارد، بلکه شگفت کار آدمی است که فرمان بر شهوت نشود و متقاضی شهوت در بندد و یا خویشتن سخره شهوت کند با نور عقل... همانطور که ملاحظه می شود عبارت فرشته آلت فساد ندارد و بهیمه آلت عقل ندارد، مضاف بر آن چیزی است که مؤلف آورده است لکن برای تبیین مطلب مفید بوده و در ترجمه آورده است، عباراتی از این دست در ترجمه به چشم می خورد که شاید خیلی موافق امانت در ترجمه نباشد لکن مطالب به دور از متن و بدون ارتباط با آن نمی باشند.
[ویکی نور] ترجمه رسالةالطیر یکى از شاهکارى هاى فلسفى و عرفانى شیخ الرئیس است، که وى توانست مسائل پیچیده فلسفى و عرفانى را در قالب تمثیل و رمز بطور جالب و جذّاب براى خوانندگان ارائه دهد.
یکى از کسانى که به ترجمه این رساله همّت گماشت احمد بن محمد بن القاسم بن احمد بن خدیو الاخسیکتى ملقب به ذو الفضائل است که در نظم و نثر تبحّر فراوانى داشته و بیشتر ادباء و فضلاى خراسان شاگردان وى بودند.در طول تاریخ کسانى مانند غزّالى خواستند به سبک بوعلى منطق الطیر بنویسند ولى دراین میان رسالۀ شیخ چشمگیر بوده و از جایگاه ویژه اى برخوردار مى باشد.
این رساله به همراه سیزده رساله دیگر در مجموعه ای به نام چهارده رساله توسط محمدباقرسبزواری گردآوری گردیده است.
بوعلى در ابتداى رساله در جستجوى رفیقى برمى آید تا اندوه وى را گوش داده تا بوعلى احساس آرامش و راحتى کند، ولى افسوس که چنین دوستى یافت نمى شود چون رفقاى این روزگار در حکم بازرگانى هستند که در وقت حاجت به انسان روى مى آوردند و در وقت بى نیازى روى مى گردانند، مگر دوستان الهى و برادران حقیقت که مدار رفاقت آنها قرابت الهى و رضاى حق است و ناگفته پیداست که مخاطب این رساله همان دوستان الهى هستند بوعلى قبل از پرداختن به اصل داستان نکاتى را به دوستان حقیقت متذکّر مى شود که در این مجال اختصارا به آنها اشاره مى شود: بوعلى به برادران سفارش مى کند که حقیقت را نسبت به یکدیگر آشکار کنند و پرده ها را از روى عقول خود بردارند تا بعضى از آنها برخى دیگر را مطالعه کرده و به کمال راه یابند دوستان الهى باید مانند خارپشت بواطن خود را آشکار کرده و ظواهر خود را پنهان کنند زیرا خداى تعالى بر بواطن آنها آشکار و بر ظواهر آنها خفى است.
برادران باید مانند مار از پوست خود منسلخ شده و بیرون آیند و مانند کرم نرم و آهسته حرکت کنند و مانندعقرب باشند تا سلاح آنها همواره در پشت شان شیطان را نشانه بگیرد زیرا شیطان همیشه از پشت سر انسان را مى فریبد.بوعلى سفارش مى کند که مرگ را پیوسته دوست داشته باشید تا به حیات ابدى دست یابید و مانند مرغان پرواز کنید و در یک آشیانه قرار نگیرید مانند شترمرغ باشید که سنگ گرم بیابان را مى خورد و مانند افعى که استخوانهاى سخت را مى بلعد و مانند سمندر در میان آتش باشید که فرداى قیامت آتش ضررى به شما نرساند و مانند خفّاش باشید که در روز بیرون نمى رود تا از دست دشمنان در امان باشد.
بوعلى شجاع ترین مردم را کسى مى داند که به فردا اعتماد کند به نظر وى بددل ترین مردم کسى است که از کمال خویش بازماند اگر فرشته اى از کار زشت اجتناب کند و اگر بهایم مرتکب قبیحى شوند نباید تعجّب کنید چون فرشته آلت فساد ندارد و بهایم هم آلت عقل ندارند بلکه از کار آدمى تعجّب کنید که با وجود قوّۀ شهوت آنرا منقاد عقل مى سازد چنین انسانى از فرشته هم برتر است و برعکس اگر آدمى عقل را اسیر شهوت و هواهاى نفسانى سازد وى از حیوان هم پست تر است زیرا حیوان عقل ندارد در حالیکه چنین آدمى داراى قوّۀ عقلانى مى باشد شیخ الرئیس بعد از تمهید مقدّمات به داستان پرندگان مى پردازد که مضمون آن چنین است که گروهى از صیّادان براى صید بیرون آمده و دامهاى مختلفى پهن کردند علوفه بر روى آن پاشیدند و خودشان نیز پنهان شده و منتظر آمدن صید بودند و من در میان مرغان بودم چون ما را دیدند با آواز خودش ما را صدا زدند و ما هم چون نعمت و آسایش زیادى دیدیم بدون هیچ شک و ریبى در آنجا فرود آمدیم ولى به یکباره در دام صیادان گرفتار شدیم هرچقدر براى آزادى خود کوشش مى کردیم به نتیجه اى نمى رسیدیم و بند دام ها بر اندام و اعضاى ما سخت تر مى شد مدتى در فکر رهایى از قفس بودیم ولى دیرى نپایید که همگى ناامید ومأیوس شدیم بالاخره هریک به گوشه اى خزیدیم و بعد از مدتى چنان با محیط خود گرفتیم که اصلا پرنده بودن خودمان را فراموش کردیم.روزى از میان بندهاى قفس بیرون را نگاه مى کردیم عدّه اى از مرغان را دیدیم که پر و بال خود را از قفس بیرون کشیده و با زحمت فراوان پرواز مى کردند چون پاى آنها نیز اسیر دامها بود لذا نه به طور کلى آزاد بودند و نه اسیر.در این میان وقتى آنها را نظاره کردم گذشته و اصل خود را به یاد آوردم که من هم روزگارى پرنده بودم و مثل آنها پرواز مى کردم پس اکنون چگونه خود را به اسارت الفت داده و با قفس خوى گرفته ام؟
یکى از کسانى که به ترجمه این رساله همّت گماشت احمد بن محمد بن القاسم بن احمد بن خدیو الاخسیکتى ملقب به ذو الفضائل است که در نظم و نثر تبحّر فراوانى داشته و بیشتر ادباء و فضلاى خراسان شاگردان وى بودند.در طول تاریخ کسانى مانند غزّالى خواستند به سبک بوعلى منطق الطیر بنویسند ولى دراین میان رسالۀ شیخ چشمگیر بوده و از جایگاه ویژه اى برخوردار مى باشد.
این رساله به همراه سیزده رساله دیگر در مجموعه ای به نام چهارده رساله توسط محمدباقرسبزواری گردآوری گردیده است.
بوعلى در ابتداى رساله در جستجوى رفیقى برمى آید تا اندوه وى را گوش داده تا بوعلى احساس آرامش و راحتى کند، ولى افسوس که چنین دوستى یافت نمى شود چون رفقاى این روزگار در حکم بازرگانى هستند که در وقت حاجت به انسان روى مى آوردند و در وقت بى نیازى روى مى گردانند، مگر دوستان الهى و برادران حقیقت که مدار رفاقت آنها قرابت الهى و رضاى حق است و ناگفته پیداست که مخاطب این رساله همان دوستان الهى هستند بوعلى قبل از پرداختن به اصل داستان نکاتى را به دوستان حقیقت متذکّر مى شود که در این مجال اختصارا به آنها اشاره مى شود: بوعلى به برادران سفارش مى کند که حقیقت را نسبت به یکدیگر آشکار کنند و پرده ها را از روى عقول خود بردارند تا بعضى از آنها برخى دیگر را مطالعه کرده و به کمال راه یابند دوستان الهى باید مانند خارپشت بواطن خود را آشکار کرده و ظواهر خود را پنهان کنند زیرا خداى تعالى بر بواطن آنها آشکار و بر ظواهر آنها خفى است.
برادران باید مانند مار از پوست خود منسلخ شده و بیرون آیند و مانند کرم نرم و آهسته حرکت کنند و مانندعقرب باشند تا سلاح آنها همواره در پشت شان شیطان را نشانه بگیرد زیرا شیطان همیشه از پشت سر انسان را مى فریبد.بوعلى سفارش مى کند که مرگ را پیوسته دوست داشته باشید تا به حیات ابدى دست یابید و مانند مرغان پرواز کنید و در یک آشیانه قرار نگیرید مانند شترمرغ باشید که سنگ گرم بیابان را مى خورد و مانند افعى که استخوانهاى سخت را مى بلعد و مانند سمندر در میان آتش باشید که فرداى قیامت آتش ضررى به شما نرساند و مانند خفّاش باشید که در روز بیرون نمى رود تا از دست دشمنان در امان باشد.
بوعلى شجاع ترین مردم را کسى مى داند که به فردا اعتماد کند به نظر وى بددل ترین مردم کسى است که از کمال خویش بازماند اگر فرشته اى از کار زشت اجتناب کند و اگر بهایم مرتکب قبیحى شوند نباید تعجّب کنید چون فرشته آلت فساد ندارد و بهایم هم آلت عقل ندارند بلکه از کار آدمى تعجّب کنید که با وجود قوّۀ شهوت آنرا منقاد عقل مى سازد چنین انسانى از فرشته هم برتر است و برعکس اگر آدمى عقل را اسیر شهوت و هواهاى نفسانى سازد وى از حیوان هم پست تر است زیرا حیوان عقل ندارد در حالیکه چنین آدمى داراى قوّۀ عقلانى مى باشد شیخ الرئیس بعد از تمهید مقدّمات به داستان پرندگان مى پردازد که مضمون آن چنین است که گروهى از صیّادان براى صید بیرون آمده و دامهاى مختلفى پهن کردند علوفه بر روى آن پاشیدند و خودشان نیز پنهان شده و منتظر آمدن صید بودند و من در میان مرغان بودم چون ما را دیدند با آواز خودش ما را صدا زدند و ما هم چون نعمت و آسایش زیادى دیدیم بدون هیچ شک و ریبى در آنجا فرود آمدیم ولى به یکباره در دام صیادان گرفتار شدیم هرچقدر براى آزادى خود کوشش مى کردیم به نتیجه اى نمى رسیدیم و بند دام ها بر اندام و اعضاى ما سخت تر مى شد مدتى در فکر رهایى از قفس بودیم ولى دیرى نپایید که همگى ناامید ومأیوس شدیم بالاخره هریک به گوشه اى خزیدیم و بعد از مدتى چنان با محیط خود گرفتیم که اصلا پرنده بودن خودمان را فراموش کردیم.روزى از میان بندهاى قفس بیرون را نگاه مى کردیم عدّه اى از مرغان را دیدیم که پر و بال خود را از قفس بیرون کشیده و با زحمت فراوان پرواز مى کردند چون پاى آنها نیز اسیر دامها بود لذا نه به طور کلى آزاد بودند و نه اسیر.در این میان وقتى آنها را نظاره کردم گذشته و اصل خود را به یاد آوردم که من هم روزگارى پرنده بودم و مثل آنها پرواز مى کردم پس اکنون چگونه خود را به اسارت الفت داده و با قفس خوى گرفته ام؟
wikinoor: ترجمه_رسالة_الطیر
[ویکی فقه] ترجمه رساله الطیر (کتاب). «رسالة الطیر» یکی از چهار رساله بو علی به زبان قصه است، بسیار ارزشمند و قابل توجه علما و دانشمندان واقع گردیده و شروح و ترجمه های گوناگون بر آن نوشته شده یکی از کسانی که به ترجمه این رساله همت گماشت احمد بن محمد بن القاسم بن احمد بن خدیو الاخسیکتی ملقب به ذو الفضائل است که در نظم و نثر تبحر فراوانی داشته و بیشتر ادباء و فضلای خراسان شاگردان وی بودند.
در طول تاریخ کسانی مانند غزالی خواستند به سبک بوعلی منطق الطیر بنویسند ولی در این میان رساله شیخ چشمگیر بوده و از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. یکی از ترجمه های این رساله عربی که به ادبیات بسیار سنگینی نیز نوشته شده است، متعلق به احمد بن قاسم بن احمد بن خدیو اخسیکتی (۴۶۶- ۵۲۸) است. این ترجمه به زبان فارسی قدیمی بوده و از دقت نسبتا خوبی برخوردار است شاید ادیب و شاعر بودن مترجم یکی از دلائل شیوایی و زیبایی ترجمه باشد. لکن در بعضی موارد برای روشن شدن مطلب توضیحاتی را اضافه نموده است برای مثال آنجا که بوعلی می گوید: «ویلکم اخوان الحقیقة لا عجب ان اجتنب ملک سوءا او ارتکب بهیمة قبیحا بل العجب من البشر اذا استغطی علی الشهوات و قد صیغ علی استیشادها صورته او بذل لها الطاعة و قد نور بالعقل جبلته...» اینگونه ترجمه شده است: ای برادران حقیقت هیچ شگفت نبود اگر فرشته فاحشه نکند و یا بهیمه و ستوری کار زشت کند، که فرشته آلت فساد ندارد و بهیمه آلت عقل ندارد، بلکه شگفت کار آدمی است که فرمان بر شهوت نشود و متقاضی شهوت در بندد و یا خویشتن سخره شهوت کند با نور عقل... همانطور که ملاحظه می شود عبارت فرشته آلت فساد ندارد و بهیمه آلت عقل ندارد، مضاف بر آن چیزی است که مؤلف آورده است لکن برای تبیین مطلب مفید بوده و در ترجمه آورده است، عباراتی از این دست در ترجمه به چشم می خورد که شاید خیلی موافق امانت در ترجمه نباشد لکن مطالب به دور از متن و بدون ارتباط با آن نمی باشند.
در طول تاریخ کسانی مانند غزالی خواستند به سبک بوعلی منطق الطیر بنویسند ولی در این میان رساله شیخ چشمگیر بوده و از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. یکی از ترجمه های این رساله عربی که به ادبیات بسیار سنگینی نیز نوشته شده است، متعلق به احمد بن قاسم بن احمد بن خدیو اخسیکتی (۴۶۶- ۵۲۸) است. این ترجمه به زبان فارسی قدیمی بوده و از دقت نسبتا خوبی برخوردار است شاید ادیب و شاعر بودن مترجم یکی از دلائل شیوایی و زیبایی ترجمه باشد. لکن در بعضی موارد برای روشن شدن مطلب توضیحاتی را اضافه نموده است برای مثال آنجا که بوعلی می گوید: «ویلکم اخوان الحقیقة لا عجب ان اجتنب ملک سوءا او ارتکب بهیمة قبیحا بل العجب من البشر اذا استغطی علی الشهوات و قد صیغ علی استیشادها صورته او بذل لها الطاعة و قد نور بالعقل جبلته...» اینگونه ترجمه شده است: ای برادران حقیقت هیچ شگفت نبود اگر فرشته فاحشه نکند و یا بهیمه و ستوری کار زشت کند، که فرشته آلت فساد ندارد و بهیمه آلت عقل ندارد، بلکه شگفت کار آدمی است که فرمان بر شهوت نشود و متقاضی شهوت در بندد و یا خویشتن سخره شهوت کند با نور عقل... همانطور که ملاحظه می شود عبارت فرشته آلت فساد ندارد و بهیمه آلت عقل ندارد، مضاف بر آن چیزی است که مؤلف آورده است لکن برای تبیین مطلب مفید بوده و در ترجمه آورده است، عباراتی از این دست در ترجمه به چشم می خورد که شاید خیلی موافق امانت در ترجمه نباشد لکن مطالب به دور از متن و بدون ارتباط با آن نمی باشند.
wikifeqh: ترجمه_رساله_الطیر