ترجمان داشتن. [ ت َ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب ) تاوان داشتن : کار بر قانون ساقی کن در ایام بهارترجمان داری ، نهی گر بر زمین پیمانه را.سلیم ( از آنندراج ).