ترتیب اقوال

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ترتیب اقوال، از اصطلاحات منطقی بوده و به چینش منظم اجزای خطابه به منظور زیبایی و بالا بردن تأثیر اقناعی آنف اطلاق می گردد.
ترتیب اقوال و الفاظ خطابه همچون اخذ به وجوه و تزیین الفاظ در زمره توابع خطابه قرار دارد. ترتیب اقوال همان گونه که از نامش پیداست با نظم و ترتیب الفاظِ خطابه مرتبط است و ضمن آراستن و تزیین خطابه باعث بالا رفتن تأثیر اقناعی آن می شود.
موارد ترتیب اقوال
ترتیب اقوال در خطابه با رعایت امور ذیل محقق می شود:۱. تقدیم مدعا بر دلیل آن؛هر کلامی که برای ایضاح مطلوبی آورده می شود - چه خطابی باشد، چه برهانی و غیر آنها - لزوماً از دو جزء اساسی تشکیل می شود که یکی را دعوا یا مدعا، و دیگری را دلیل دعوا یا دلیل مدعا می نامند. نظم و ترتیب طبیعی ایجاب می کند که دعوا بر دلیل آن مقدم شود به این بیان که نخست، مدعا طرح شود و سپس در اطراف آن به اقامه دلیل و بحث بپردازند و تفصیلاً آن را اثبات کنند، ولی در مواردی، مصلحت اقناع مخاطب، عکس این ترتیب را اقتضا می کند که تشخیص آن بر عهده خطیب است؛ بدین سان تقدیم دعوا بر حجت یا تأخیرش از آن به حسب مصلحت مختلف است.۲. تصدیر یا مقدمه چینی؛۳. اقتصاص یا قصه گویی؛۴. خاتمه.
یادآوری
اکثر اقوال خطابی دارای صدر، اقتصاص و خاتمه است. صدر یا مقدمه چینی برای آماده سازی مخاطب و بیان موضوع خطابه، اهمیت، و هدف از آن است و به منزله رسم و نشان غرض خطیب است -چنان که مؤذن تنحنح می کند- و تلویحاً شامل اجزای دیگر کلام است، اما اقتصاص یا قصه گویی، بیان تفصیلی مطلب، دیدگاه های موافق درباره آن، مثال ها، اشعار و ادله آن و رد مخالفان است؛ به دیگر بیان، رسم و نشان تصدیق است که چه چیزی بوده و چه چیزی واقع شده است. خاتمه، همان جمع بندی مطالب به طور یکجا و تذکر مطالب بر سبیل وداع و نتیجه گیری است.

پیشنهاد کاربران

بپرس