تربیض. [ ت َ ] ( ع مص ) جای دادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). برقرار کردن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || آنقدر آب در مشک کردن که قعر آن را بپوشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).