ترب کندن

لغت نامه دهخدا

ترب کندن. [ ت ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از جماع کردن. ( آنندراج ) :
چه تربها که نکندم بطرز خود که فلک
ز یمن هزل بمن داد خط ترخانی.
ملا فوقی ( ( از آنندراج ).
|| در بیت زیر از گلستان بمعنی رفع زحمت کردن و نظایر آن آمده :
امروز دو مرده پیش گیرد مِرْکَن
فردا گوید تربی از اینجا برکن.
سعدی ( گلستان چ فروغی ص 194 ).

فرهنگ فارسی

کنایه از جماع کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس