لغت نامه دهخدا
اصولاً تراژدی از مراسم مذهبی دیونیسوس ( ذینوسس ) ناشی گشت ، زیرا نیایش و پرستش خدا در این مذهب چنان بود که مطالب و شیوه های تازه و جالبی در اشعار غنائی وارد می شد که ازآن جمله است ستایش و تهییج احساسات و تناوب در ناله ها و آوازهای سرورانگیز. همچنین نیایش در این مذهب با بیان حالات عاطفی و بوسیله حرکات چهره و اندام انجام می گرفت. رجوع به اسخیلوس در همین لغت نامه شود. تراژدی روم عمر چندانی نداشت و در پایان قرن سوم ق.م. جلوه ای کرد و خاموش گشت. آنگاه در دوره رنسانس تراژدی در فرانسه و آلمان و ایتالیا و اسپانیا و انگلستان بار دیگر وارد میدان هنر گشت و آثار درخشانی پدید آمد.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. فاجعه، مصیبت، بدبختی.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تراژدی یا غم نامه یا سوگ رنج نامه یا سوگ نامه یا سوگ نوشت، یکی از شکل های نمایش است که ریشه در مناسک مذهبی یونان باستان دارد.
تراژدی (terazedi)، نوعی نوشته یا نمایشی است که موضوعی غم انگیز دارد و غالباً بدبختی ها، شکنجه های جسمی و روحی و خیانت را نشان می دهد.
دیدگاه دهخدا
دهخدا آن را مأخوذ از واژۀ «تراگودیا»ی یونانی دانسته و می گوید: منظور از آن، اشعار حزن انگیزی است که به طور کلی اساس داستان آن بر افسانه ها یا حوادث تاریخی قرار دارد.
قهرمانان داستان های تراژدی
قهرمانان داستان های مذکور از اشخاص نام دار و مشهور انتخاب می شوند و حادثۀ مهمی ابداع می گردد که آن حادثه اعم از اینکه عشقی یا جنگی باشد، غالباً دارای نتایج تأثّرانگیز و دردناکی است و صحنه های داستان به نحوی طراحی می شود که انعکاس بدبختی ها و رنج های آن، روح خواننده را به شدت منقلب می سازد.
پیدایش
...
تراژدی (terazedi)، نوعی نوشته یا نمایشی است که موضوعی غم انگیز دارد و غالباً بدبختی ها، شکنجه های جسمی و روحی و خیانت را نشان می دهد.
دیدگاه دهخدا
دهخدا آن را مأخوذ از واژۀ «تراگودیا»ی یونانی دانسته و می گوید: منظور از آن، اشعار حزن انگیزی است که به طور کلی اساس داستان آن بر افسانه ها یا حوادث تاریخی قرار دارد.
قهرمانان داستان های تراژدی
قهرمانان داستان های مذکور از اشخاص نام دار و مشهور انتخاب می شوند و حادثۀ مهمی ابداع می گردد که آن حادثه اعم از اینکه عشقی یا جنگی باشد، غالباً دارای نتایج تأثّرانگیز و دردناکی است و صحنه های داستان به نحوی طراحی می شود که انعکاس بدبختی ها و رنج های آن، روح خواننده را به شدت منقلب می سازد.
پیدایش
...
wikifeqh: تراژدی
دانشنامه عمومی
تِراژِدی، غم نامه، سوگ رنجنامه[ ۱] یا سوگ نامه، سوگ نوشت یا سوگ سرود[ ۲] یکی از شکل های نمایش است که ریشه در مناسک مذهبی یونان باستان دارد. تراژدی توسط تسپیسِ ایکاریایی معرفی شد و نام خود را از «تروگوس» ( به یونانی: τρογοσ ) یعنی بز و «اویدیا» یعنی سرود گرفته است. [ ۳] تراژدی برخلاف کمدی کشمکش میان خدا ویا شاهان و شاهزادگان است. تم غالب در این گونهٔ نمایشی تقدیر و ناتوانی انسان در مقابل ارادهٔ خدایان است. پایان تراژدی کلاسیک به مرگ قهرمان یا پایان ناخوشایند دیگری ختم می شود. از منظر ارسطو هدف تراژدی ایجاد ترس و ترحم یا به عبارتی کاتارسیس در تماشاگر است[ ۴] و از دیدگاه شوپنهاور تراژدی نمایش یک شوربختی بزرگ است. [ ۵] تراژدی تقلیدی است از واقعه ای جدی، کامل و با اندازه معین که به عمل و نه روایت و به زبانی فاخر ترس و شفقت را برانگیزد و موجب تزکیه نفس یا کاتارسیس شود.
تراژدی نیز چون کمدی نخست از بدیهه سرایی آغاز شد. تراژدی از اشعار دیتیرامبیک ریشه می گیرد و کمدی از سروده های فالیک که هنوز در بسیاری از شهرهای یونان برجای مانده است. از آن پس تراژدی اندک اندک پیش رفتن را آغاز کرد و در هر مرحله بهتر از مرحله پیشین شد. [ ۶] اشعار دیتیرامبیک یا دیتیرامب، سرودهای وجدآور و بهجت بخشی هستند که ساتیرها در بزرگداشت خدای شراب و باروری، دیونوسوس سر می دادند. [ ۷] ساتیرها موجوداتی نیمه انسان و نیمه بز هستند که با خواندن سرودهای دیتیرامب، مرگ و تولد دوباره دیونوسوس، را پاس می داشتند. دیونوسوس در میان ایزدان یونانی از ویژگی خاصی برخوردار است، او از پیوند زئوس و پرسفون، الهه زیرزمین، متولد می شود. با دسیسه چینی هرا، همسر زئوس، تیتان ها وی را از هم می درند و می خورند. به همین دلیل، دیونوسوس، زاگرس، یعنی مثله و قطعه قطعه شده، نام می گیرد. آتنا، دختر تئوس، قلب دیونوسوس را از دست تیتان ها می رباید و آن را به زئوس می بخشد. تولد دیونوسوس دوم در فرهنگ اساطیر یونان و روم چنین وصف شده است: «دیونوسوس پسر زئوس و سمله، که مورد علاقه زئوس بود، از او خواست تا با تمام نیرو و جلال ایزدی بر او ظاهر شود و زئوس نیز برای رضای او به این امر تن داد؛ ولی سمله که قدرت تحمل مشاهده انوار جمال عاشق خویش را نداشت، به حالت برق زده ای به زمین افتاد. زئوس به سرعت طفل شش ماهه او را که هنوز در شکم مادر بود بیرون کشید و آن را به ران خود دوخت و در پایان مدت مقرر، طفل را صحیح و سالم خارج کرد. این طفل، دیونوسوس، یعنی دوبار تولد یافته، نام گرفت. »[ ۸] یونان به نام «ینا»، که به روایتی در آسیا و به روایتی دیگر در اتیوپی یا آفریقا است، منتقل می شود. زئوس برای ناشناخته ماندن دیونوسوس او را به شکل بزغاله ای درمی آورد و مسؤولیت نگهداری اش را به الهه های آن سرزمین می سپارد. دیونوسوس در آغاز جوانی، انگور و روش استفاده از آن را کشف می کند و با قدرتی که در برکت بخشی و آبادانی تاکستان ها می یابد، ایزد شراب نام می گیرد. برای بزرگداشت دیونوسوس، هر ساله، آغاز فصل بهار، دسته های بزرگی از زن ها، ساتیرها و سیلن ها ( موجودات نیمه انسان - نیمه حیوان ) به راه می افتادند و «دیتیرامب» را همراه با رقص و آواز سر می دادند و طی این مراسم، شبیه یا شمایل دیونوسوس را با خود حمل می کردند و به معبد مخصوص می بردند. در تمام این مدت، رقص و آواز برپا بود و جانورانی را در پیش شمایل قربانی می کردند. [ ۹] این مراسم که «دیونوسیا» نام داشت، در میان وجد و شادی پرجذبه ای به پایان می رسید. یکی از این جشن ها که برای نخستین بار در آن درام یا در واقع تراژدی عرضه شد، چنان محبوبیتی یافت که بقیه دیونوسیاها را تحت الشعاع قرار داد و کانون تمام جشنها واقع شد. به این ترتیب، در سال ۵۳۴ قبل از میلاد، تراژدی و اجرای آن رسمیت یافت. [ ۱۰]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفتراژدی نیز چون کمدی نخست از بدیهه سرایی آغاز شد. تراژدی از اشعار دیتیرامبیک ریشه می گیرد و کمدی از سروده های فالیک که هنوز در بسیاری از شهرهای یونان برجای مانده است. از آن پس تراژدی اندک اندک پیش رفتن را آغاز کرد و در هر مرحله بهتر از مرحله پیشین شد. [ ۶] اشعار دیتیرامبیک یا دیتیرامب، سرودهای وجدآور و بهجت بخشی هستند که ساتیرها در بزرگداشت خدای شراب و باروری، دیونوسوس سر می دادند. [ ۷] ساتیرها موجوداتی نیمه انسان و نیمه بز هستند که با خواندن سرودهای دیتیرامب، مرگ و تولد دوباره دیونوسوس، را پاس می داشتند. دیونوسوس در میان ایزدان یونانی از ویژگی خاصی برخوردار است، او از پیوند زئوس و پرسفون، الهه زیرزمین، متولد می شود. با دسیسه چینی هرا، همسر زئوس، تیتان ها وی را از هم می درند و می خورند. به همین دلیل، دیونوسوس، زاگرس، یعنی مثله و قطعه قطعه شده، نام می گیرد. آتنا، دختر تئوس، قلب دیونوسوس را از دست تیتان ها می رباید و آن را به زئوس می بخشد. تولد دیونوسوس دوم در فرهنگ اساطیر یونان و روم چنین وصف شده است: «دیونوسوس پسر زئوس و سمله، که مورد علاقه زئوس بود، از او خواست تا با تمام نیرو و جلال ایزدی بر او ظاهر شود و زئوس نیز برای رضای او به این امر تن داد؛ ولی سمله که قدرت تحمل مشاهده انوار جمال عاشق خویش را نداشت، به حالت برق زده ای به زمین افتاد. زئوس به سرعت طفل شش ماهه او را که هنوز در شکم مادر بود بیرون کشید و آن را به ران خود دوخت و در پایان مدت مقرر، طفل را صحیح و سالم خارج کرد. این طفل، دیونوسوس، یعنی دوبار تولد یافته، نام گرفت. »[ ۸] یونان به نام «ینا»، که به روایتی در آسیا و به روایتی دیگر در اتیوپی یا آفریقا است، منتقل می شود. زئوس برای ناشناخته ماندن دیونوسوس او را به شکل بزغاله ای درمی آورد و مسؤولیت نگهداری اش را به الهه های آن سرزمین می سپارد. دیونوسوس در آغاز جوانی، انگور و روش استفاده از آن را کشف می کند و با قدرتی که در برکت بخشی و آبادانی تاکستان ها می یابد، ایزد شراب نام می گیرد. برای بزرگداشت دیونوسوس، هر ساله، آغاز فصل بهار، دسته های بزرگی از زن ها، ساتیرها و سیلن ها ( موجودات نیمه انسان - نیمه حیوان ) به راه می افتادند و «دیتیرامب» را همراه با رقص و آواز سر می دادند و طی این مراسم، شبیه یا شمایل دیونوسوس را با خود حمل می کردند و به معبد مخصوص می بردند. در تمام این مدت، رقص و آواز برپا بود و جانورانی را در پیش شمایل قربانی می کردند. [ ۹] این مراسم که «دیونوسیا» نام داشت، در میان وجد و شادی پرجذبه ای به پایان می رسید. یکی از این جشن ها که برای نخستین بار در آن درام یا در واقع تراژدی عرضه شد، چنان محبوبیتی یافت که بقیه دیونوسیاها را تحت الشعاع قرار داد و کانون تمام جشنها واقع شد. به این ترتیب، در سال ۵۳۴ قبل از میلاد، تراژدی و اجرای آن رسمیت یافت. [ ۱۰]
wiki: تراژدی
دانشنامه آزاد فارسی
تراژِدی (tragedy)
در تئاتر، تراژدی نمایشی با مضمون جدی است که در آن شخصیتی معمولاً با فاجعه ای روبه رو می شود که ثمرۀ ضعف های شخصی او و یا حاصل شرایطی است که از اختیارش بیرون است. از نظر تاریخی، نگرۀ کلاسیک تراژدی، به گونه ای که تراژدی نویسان یونانی ـ آیسخولوس، ائوریپیدس، و سوفوکلس، و سِنِکا، تراژدی نویس رومی، بیان کردند در سنت نمایشی غرب حاکم بوده است. تراژدی های شکسپیر، نمایش نامه نویس انگلیسی، و مُعاصرانش به این گرایش دارند که توان بالقوۀ تلف شده را مثلاً در قدرت یک شخص (مکبث، ۱۶۰۵ـ۱۶۰۶؛ شاه لیر، ۱۶۰۵ـ۱۶۰۶، یا در عشق (رومئو و ژولیت، ۱۵۹۴ـ۱۵۹۵؛ اُتللو، ۱۶۰۴ـ۱۶۰۵) درگیر سازند. در اواخر قرن ۱۹ و قرن ۲۰ این مفهوم را رد کرده اند، که شخصیت تراژیک باید فردی والامرتبه، و سرگذشت او به سبک منظوم فاخری نوشته شده باشد. این امر، از جهات مختلف، بازتابی از دگرگونی اجتماعی است. نمایش نامه های ایبسن، نویسنده نروژی، چگونگی نابود شدن زندگی طبقۀ متوسط را ترسیم می کنند، در حالی که یوجین اونیل، تنسی ویلیامز، و آرتور میلر، نمایش نویسان امریکایی، و جان آزبورن انگلیسی به ترسیم قهرمانان مرد و زن تراژیک راستین طبقۀ کارگر می پردازند. تئاتر حماسی برشت، نمایش نامه نویس آلمانی، که در آن اَعمال زشت صاحبان زر و زور، زندگی عوام بی گناه را به فساد و تباهی می کشند، بر بسیاری از این تراژدی های اعتراض پیشی می گیرد که دل مشغولی های آنان، هنر نمایش و نثر اکسپرسیونیسم اوایل قرن ۲۰ را انعکاس می بخشند.
تحول تراژدی کلاسیک. نگرۀ تراژدی یونان را ارسطو متحول کرد، اما این سبکِ سنکای رومی (که آثارش احتمالاً به قصد خواندن نوشته شده اند تا اجرا) بود که در تراژدی های الیزابتی مارلو و شکسپیر، دو نمایش نامه نویس انگلیسی، تأثیر گذاشت. تراژدی کلاسیک فرانسوی تحت نفوذِ آثار سنکا و تفسیرهای ارسطو تحول یافت، همان کسی که نظریۀ سه وحدت زمان، مکان و موضوع را پدید آورد و راسین، یکی از بزرگ ترین نمایندگانش، آن را رعایت می کرد. در آلمان، تراژدی های گوته و شیلر به ملودرام مبالغه آمیز انجامید (اشتورم اوند درانگ)، که جای تراژدی ناب را گرفت. منظور تراژدی همواره آن بود که تأثیری سودمند بر تماشاگران خود بگذارد. کاتارسیس کلاسیک (تجربۀ پالایش عاطفی تماشاگر هنگام تماشای تراژدی) جای خود را به مفهوم بیگانه سازی برشت سپرد که تماشاگر در آن به لحاظ فکری (برخلاف عاطفی) درگیر می شود. باور برشت آن بود که تماشاگر عاطفی آن چه را اتفاق می افتد به ناچار می پذیرد، در صورتی که باید خشمگین شوند و سالن تئاتر را با این فکر ترک کنند که جلوی وقوع دوبارۀ چنین مصیبت هایی را بگیرند. به رغم تقسیم بندی کلی تراژدی ها به کلاسیک (که به شخصیت های والا می پرداخت) و جدید (که به آدم های معمولی می پردازد)، ژانر (گونه)ای منطقی، ولی کمتر معروف، از تراژدی وجود داشته که به رویدادهای مُعاصر پرداخته است. حتی تئاتر الیزابتی نیز آثاری را برروی صحنه می آورد که از رویدادهای معاصر خود الهام گرفته بود. پیسکاتور، نمایش نامه نویس آلمانی، کشمکش های سیاسی موجود در آلمانِ بین جنگ های جهانی اول و دوم را به نمایش درآورد. بدین سان، این گونۀ نمایشی از نمایش صرفاً عاطفی به سوی عرصۀ تبلیغات و تهییج سیاسی مردم حرکت کرد.
در تئاتر، تراژدی نمایشی با مضمون جدی است که در آن شخصیتی معمولاً با فاجعه ای روبه رو می شود که ثمرۀ ضعف های شخصی او و یا حاصل شرایطی است که از اختیارش بیرون است. از نظر تاریخی، نگرۀ کلاسیک تراژدی، به گونه ای که تراژدی نویسان یونانی ـ آیسخولوس، ائوریپیدس، و سوفوکلس، و سِنِکا، تراژدی نویس رومی، بیان کردند در سنت نمایشی غرب حاکم بوده است. تراژدی های شکسپیر، نمایش نامه نویس انگلیسی، و مُعاصرانش به این گرایش دارند که توان بالقوۀ تلف شده را مثلاً در قدرت یک شخص (مکبث، ۱۶۰۵ـ۱۶۰۶؛ شاه لیر، ۱۶۰۵ـ۱۶۰۶، یا در عشق (رومئو و ژولیت، ۱۵۹۴ـ۱۵۹۵؛ اُتللو، ۱۶۰۴ـ۱۶۰۵) درگیر سازند. در اواخر قرن ۱۹ و قرن ۲۰ این مفهوم را رد کرده اند، که شخصیت تراژیک باید فردی والامرتبه، و سرگذشت او به سبک منظوم فاخری نوشته شده باشد. این امر، از جهات مختلف، بازتابی از دگرگونی اجتماعی است. نمایش نامه های ایبسن، نویسنده نروژی، چگونگی نابود شدن زندگی طبقۀ متوسط را ترسیم می کنند، در حالی که یوجین اونیل، تنسی ویلیامز، و آرتور میلر، نمایش نویسان امریکایی، و جان آزبورن انگلیسی به ترسیم قهرمانان مرد و زن تراژیک راستین طبقۀ کارگر می پردازند. تئاتر حماسی برشت، نمایش نامه نویس آلمانی، که در آن اَعمال زشت صاحبان زر و زور، زندگی عوام بی گناه را به فساد و تباهی می کشند، بر بسیاری از این تراژدی های اعتراض پیشی می گیرد که دل مشغولی های آنان، هنر نمایش و نثر اکسپرسیونیسم اوایل قرن ۲۰ را انعکاس می بخشند.
تحول تراژدی کلاسیک. نگرۀ تراژدی یونان را ارسطو متحول کرد، اما این سبکِ سنکای رومی (که آثارش احتمالاً به قصد خواندن نوشته شده اند تا اجرا) بود که در تراژدی های الیزابتی مارلو و شکسپیر، دو نمایش نامه نویس انگلیسی، تأثیر گذاشت. تراژدی کلاسیک فرانسوی تحت نفوذِ آثار سنکا و تفسیرهای ارسطو تحول یافت، همان کسی که نظریۀ سه وحدت زمان، مکان و موضوع را پدید آورد و راسین، یکی از بزرگ ترین نمایندگانش، آن را رعایت می کرد. در آلمان، تراژدی های گوته و شیلر به ملودرام مبالغه آمیز انجامید (اشتورم اوند درانگ)، که جای تراژدی ناب را گرفت. منظور تراژدی همواره آن بود که تأثیری سودمند بر تماشاگران خود بگذارد. کاتارسیس کلاسیک (تجربۀ پالایش عاطفی تماشاگر هنگام تماشای تراژدی) جای خود را به مفهوم بیگانه سازی برشت سپرد که تماشاگر در آن به لحاظ فکری (برخلاف عاطفی) درگیر می شود. باور برشت آن بود که تماشاگر عاطفی آن چه را اتفاق می افتد به ناچار می پذیرد، در صورتی که باید خشمگین شوند و سالن تئاتر را با این فکر ترک کنند که جلوی وقوع دوبارۀ چنین مصیبت هایی را بگیرند. به رغم تقسیم بندی کلی تراژدی ها به کلاسیک (که به شخصیت های والا می پرداخت) و جدید (که به آدم های معمولی می پردازد)، ژانر (گونه)ای منطقی، ولی کمتر معروف، از تراژدی وجود داشته که به رویدادهای مُعاصر پرداخته است. حتی تئاتر الیزابتی نیز آثاری را برروی صحنه می آورد که از رویدادهای معاصر خود الهام گرفته بود. پیسکاتور، نمایش نامه نویس آلمانی، کشمکش های سیاسی موجود در آلمانِ بین جنگ های جهانی اول و دوم را به نمایش درآورد. بدین سان، این گونۀ نمایشی از نمایش صرفاً عاطفی به سوی عرصۀ تبلیغات و تهییج سیاسی مردم حرکت کرد.
wikijoo: تراژدی
مترادف ها
مصیبت، تراژدی، فاجعه، نمایش حزن انگیز، سوگ نمایش
تراژدی
پیشنهاد کاربران
تراژدی ؛ نارضایتی نسبت به ناترازی حقیقت و واقعیت.
یا عملگرایی جهت ایجاد تعادل و تراز نمودن حقیقت و واقعیت.
دیسکوزیسیون‼️
▪️طنز تاریخه که اپوزیسیون جمهوری اسلامی به مجرد هر اتفاقی تنها یک کار بلده و اونم اینکه می پره وسط خیابون قِرش می ده!
... [مشاهده متن کامل]
زمانی آسمان اپوزیسیون ایران مملو از غول هایی بود مثل مصطفی چمران و علی اندرزگو و . . . بود اما حالا مشتی رقاصه شدند اپوزیسیون!
➖️هگل معتقد بود تاریخ دوبار تکرار می شه یکبار بصورت تراژدی و یکبار کُمدی!
ظاهرا برخلاف نظر هگل در ایران تاریخ دوبار تکرار می شه یکبار با حماسه و بار دوم با رقاصه!
یا لااقل سهم جمهوری اسلامی رقاصه ها شده!
یا عملگرایی جهت ایجاد تعادل و تراز نمودن حقیقت و واقعیت.
دیسکوزیسیون‼️
▪️طنز تاریخه که اپوزیسیون جمهوری اسلامی به مجرد هر اتفاقی تنها یک کار بلده و اونم اینکه می پره وسط خیابون قِرش می ده!
... [مشاهده متن کامل]
زمانی آسمان اپوزیسیون ایران مملو از غول هایی بود مثل مصطفی چمران و علی اندرزگو و . . . بود اما حالا مشتی رقاصه شدند اپوزیسیون!
➖️هگل معتقد بود تاریخ دوبار تکرار می شه یکبار بصورت تراژدی و یکبار کُمدی!
ظاهرا برخلاف نظر هگل در ایران تاریخ دوبار تکرار می شه یکبار با حماسه و بار دوم با رقاصه!
یا لااقل سهم جمهوری اسلامی رقاصه ها شده!
داستان بلند و بالا
تراژدی یعنی فردی ک دوستش داری و کنارش نیستی و از همه چی دردناک تره ینی نژادی بودن کسی ک دوستش داری ولی نبودنش باعث آسیب بهت شده
در اصل اوج و هدف تراژدی، مصلحت اراده ی خود را نابود کردن است، یعنی در واقع از عشق ورزیدن به زندگی رو گردان شدن است.
واژه تراژدی از کجا اومده؟
قضیه اینه که درام ( روایت های داستانی نیمه داستانی ) یا نمایش از جشنواره دیونوسوس ( خدای باروری و شراب ) اومده
که هر ساله چهار جشنواره در آتن برگزار می شده که مهم ترین جشنواره، جشنواره دینوسوس بوده
... [مشاهده متن کامل]
مردم یونان در این جشن لباس های نیمه بز می پوشیدند و شراب هارو روی زمین کشاورزی میریختند و از خدای باروری و شراب طلب ازدیاد محصول می کردند
تو همون حین یه بزی رو هم قربانی میکردند و خونش رو رو تمام زمین های کشاورزی میریختند و برای بز قربانی شده سرود های موزون میخوندند که بهش میگن�سرود غمناک بزی�
که این سرود های بزی� تراگودیا� یا �تراژدی� ( نمایش غم انگیز ) نام داشت
قضیه اینه که درام ( روایت های داستانی نیمه داستانی ) یا نمایش از جشنواره دیونوسوس ( خدای باروری و شراب ) اومده
که هر ساله چهار جشنواره در آتن برگزار می شده که مهم ترین جشنواره، جشنواره دینوسوس بوده
... [مشاهده متن کامل]
مردم یونان در این جشن لباس های نیمه بز می پوشیدند و شراب هارو روی زمین کشاورزی میریختند و از خدای باروری و شراب طلب ازدیاد محصول می کردند
تو همون حین یه بزی رو هم قربانی میکردند و خونش رو رو تمام زمین های کشاورزی میریختند و برای بز قربانی شده سرود های موزون میخوندند که بهش میگن�سرود غمناک بزی�
که این سرود های بزی� تراگودیا� یا �تراژدی� ( نمایش غم انگیز ) نام داشت
مصائب، مصیبت نامه
نمایش غم انگیزی که مواجهه اجباری یک قدرت محدود در برابر قدرت نامحدود و سرانجام شکست یا حداقل تسلیم آن را نشان میدهد. مثل مواجهه یک انسان ضعیف اما مقاوم با بلایی سخت که اجبارا با آن رودر رو میشود
غمناک ، اندوه بار ، غم انگیز ، مصیبت بار ، فاجعه
زایش تراژدی یا تولد تراژدی کتابی است از فریدریش ویلهلم نیچه اهل آلمان نیچه یکی از شخصیت های اصلی اگزیستانسیالیسم غرب است. از نظر شخصی من نیچه اولین شخصیت یا آخرین نیست که قراره بروی مغز انسانها فیتیش انجام بده
سریال کره ای:
جاده: یک تراژدی
جاده: یک تراژدی
نمایشی غم انگیز
یعنی یک اتفاق وحشتناک
واژه " نژندبار " پارسی به معنای دربردارنده اندوه و دژم سخت به جای تراژدی پیشنهاد می گردد.
تراژدی
َکلمه ای است که در نمایش تاتر و نمایش های مدرسه است .
تراژدی کلمه ای است که نمایش غم انگیز را نشان میدهد
َکلمه ای است که در نمایش تاتر و نمایش های مدرسه است .
تراژدی کلمه ای است که نمایش غم انگیز را نشان میدهد
غم نامه
نمایش غم انگیز, قصیده یانمایش اندوه آور, نمایش, واقعه جدی ازوقایع زندگانی که انسان رامتاثرو, اندوهگین کند
( اسم ) نوعی نوشته یا نمایش که موضوعی غم انگیزداردو غالبا بد بختیهاشکنجه های جسمی و روحی و خیانت را نشان میدهد.
( اسم ) نوعی نوشته یا نمایش که موضوعی غم انگیزداردو غالبا بد بختیهاشکنجه های جسمی و روحی و خیانت را نشان میدهد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)