ترانه زدن. [ ت َ ن َ / ن ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) نغمه سرایی کردن : سودای زهد خشکم بر باد داده حاصل مطرب بزن ترانه ساقی بیار باده.جمال الدین سلمان ( از آنندراج ).آتش ز دمم زبانه می زدشوق از قلمم ترانه می زد.فیضی ( از آنندراج ).