تراطن

لغت نامه دهخدا

تراطن. [ ت َ طُ ] ( ع مص ) لوترا گفتن نه به لغت عرب. ( زوزنی ). همدیگر سخن بزبان عجم گفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). یقال : رأیت اعجمیین یتراطنان. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس