تراشه چین سخایش سپهر بی سروپای
نواله خوار نوالش جهان بی بن وبار.
کمال اسماعیل ( از شرفنامه منیری ).
خورشید رخش بخواب دیدم صد همچو قمر تراشه چین داشت.
طالب آملی ( از آنندراج ).
دلش چو بحر، دوصد ابر را نواله دهدکَفَش هزار چو دریا تراشه چین دارد.
نجیب الدین جرفادقانی ( از آنندراج ).
|| آنکه تراشه چوب برمی چیند. ( ناظم الاطباء ).