ترازودان. [ ت َ ] ( اِ مرکب )کپه ترازو. ( ناظم الاطباء ). || غلاف ترازو. غلاف میزان. طرازدان. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
چون روستائی در شهر وارد شود بازاریان ترازوی مس یا برنج بردارند و در قفای او روان شده آن ترازو را بهم زنند تا آوازی از آن بر آید و مردم شهر مطلع شده هنگامه ریشخند گرم کنند .