دیکشنری
مترجم
بپرس
تراخمی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
تراخمی. [ ت َ خ ُ ] ( ص نسبی ) بیماری که دیدگانش علت تراخم داشته باشد. که چشمش تراخم گرفته باشد.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- منسوب به تراخم . ۲- آنکه مبتلی به تراخم است .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها