تراج

لغت نامه دهخدا

تراج. [ ت ُرْ را ] ( اِ ) دُرّاج است و آن پرنده ای باشد صحرایی و آنرا شکار کنند و خورند. ( برهان ).دراج است و آن مرغی است که شکار کنند و گوشتی نیکو دارد. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). رجوع به دُرّاج شود.

تراج. [ ت َ ] ( صوت ) ترجمه لفظ آمین است که بعد از دعا بجهت استجابت گویند. ( از آنندراج ). کلمه ای که جهت استجابت بعد از ختم دعا گویند مانند کلمه آمین ، و تراج باد یعنی آمین باد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ترجم. لفظ آمین است که بعد از دعا بجهت استجابت گویند .

گویش مازنی

/teraaj/ دراج – پرنده ای از خانواده قرقاول

پیشنهاد کاربران

بپرس