ترابل
لغت نامه دهخدا
ترأبل. [ ت َ رَءْ ب ُ ] ( ع مص ) دزد شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تلصص. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || بی سردار و حاکم کارزار کردن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || شیری نمودن و مانند شیر غریدن. ( از المنجد ). رجوع به ترابل شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید