ترابرد


معنی انگلیسی:
carriage, conveyance, draft, freight, haul, transit, transport, transportation

فرهنگستان زبان و ادب

{transport} [زیست شناسی] جابه جایی مواد در سامانه های زیستی از خلال غشا، به ویژه غشای یاخته
{transvection} [ریاضی] ماتریسی مربعی که همۀ درایه های واقع بر قطر اصلی آن برابر یک و دیگر درایه های آن به جز یکی از آنها همگی برابر صفرند

پیشنهاد کاربران

راه اندازی. راهگر. ":گریدر
*راهورز. راهساز:بلدوزر
ترابرندور. ترابرندورز. ترابرندا. تَرابَرند:بلدوزر. ترابرندک.
ساخته شده از ( ترا+برد ) حمل و نقل معنای عربی آن که در انگلیسی ( Transport ) است