ترابانیدن

لغت نامه دهخدا

ترابانیدن. [ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) تراوانیدن : و آن را که همه ٔتن و همه رگها پر ز خون باشد طبیعت اندر دفع خون همی کوشد تا بدان طریق که نزدیکتر و آسانتر باشد دفع کند، اما از رگ برون تراباند، یا رگی را بشکافد، یا بوجهی دیگر دفع کند چنانکه خون حیض و بواسیر و مانندآن. ( ذخیره خوارزمشاهی ). رجوع به تراوانیدن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس