ترئیس

لغت نامه دهخدا

ترئیس. [ ت َ ] ( ع مص ) مهتر کردن. ( زوزنی ).مهتر گردانیدن کسی را بر قومی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رئیس گردانیدن. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

پیشنهاد کاربران

چو کیخسرو آهنگ پردیس کرد. به گردان همه ، طوس ترئیس کرد.

بپرس