تر و چسب

/taroCasb/

لغت نامه دهخدا

تروچسب. [ ت َ رُ چ َ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) فرز. چابک. چالاک. سریع. و بی تأمل.

فرهنگ فارسی

فرز ٠ چابک ٠ چالاک ٠ سریع ٠ و بی تامل

پیشنهاد کاربران

بپرس