تر دماغی

لغت نامه دهخدا

تردماغی. [ ت َ دَ ] ( حامص مرکب ) حالت عقل و شعور و بمعنی فرحت و سرور و مستی معتدل. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || بمعنی تازگی نیز آمده. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و رجوع به تردماغ شود.

فرهنگ فارسی

حالت عقل و شعور و بمعنی فرحت و سرور و مستی معتدل . یا بمعنی تازگی نیز آمده .

پیشنهاد کاربران

با غرور منشعب از افتخار دانستن چیزی سخن کفتن

بپرس