تر داشتن. [ ت َ ت َ ] ( مص مرکب ) تازه و آبدار کردن. - تر داشتن زبان ؛ رطب اللسان : تا زبان دارم زیبد که زبان به ثنا گفتن او دارم تر.فرخی.روز و شب پیش همه خلق زبان به ثنا گفتن او دارد تر.فرخی.فرخی ، زیبد و واجب بود و هست سزاکه همه سال بدین شکر زبان داری تر.فرخی.و رجوع به تر شود.