تر دادن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
گرد کردن، پیچیدن، گشتن، غلتیدن، غلت خوردن، غلتاندن، غلت دادن، غل دادن، غلتک زدن، بدوران انداختن، تراندن، تر دادن، تلاطم داشتن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
، ter daadan, :درگویش گوغر یعنی بی جا وبدموقع حرف زدن ومطلبی را فاش کردن