تر امدن

لغت نامه دهخدا

( تر آمدن ) تر آمدن. [ ت َ م َ دَ ] ( مص مرکب )خجل شدن. ( آنندراج ). خجالت کشیدن ، چه در وقت انفعال عرق می آید. ( آنندراج در ذیل کلمه تر ) :
شوخی که گشته خون دلم ازنیمرنگیش
گل در چمن تر آمده از شوخ و شنگیش.
تأثیر ( از آنندراج ).
|| آزرده شدن. ( آنندراج ) :
چو پیش صبح روشن شد که حال مهر گردان چیست
تر آمد خنده خوش بر غرور کامکاران زد.
حافظ ( از آنندراج ).
ای آزرده دل شده چنین و چنان کرد، و بعضی درین شعر برآمدخوانده اند و در تحیر درآمده اند. ( از غوامض ) ( آنندراج ).
تر آمد باز از سیل سرشکم من ندانستم
که خواهد ساخت جام خونفشانم ماجرا امشب.
زکی ندیم ( از آنندراج در ذیل کلمه تر ).

فرهنگ فارسی

( تر آمدن ) خجل شدن با لفظ آمدن بمعنی خجالت کشیدن چه در وقت انفعال عرق میاید یا آزرده شدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس