تذکره الاولیا

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] تذکرة الاولیا. تذکرة الاولیا تالیف شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری در پایان قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری قمری است . کتاب تذکره الاولیا از متون مهم منثور ادبیات فارسی و از منابع عرفان اسلامی است .
عطار نیشابوری به ذکر احوال عرفانی هفتاد و دو تن پرداخته است اما پس از وفات او نویسنده ای ناشناس به حجم کتاب تذکره الاولیا افزوده است تذکره الاولیا کتاب حجیم و مشتمل بر احوال و مقامات و سخنان نود و هفت عارف اسلامی و اولیای الهی است . این کتاب با بخش ذکر امام جعفر صادق(ع) آغاز شده و با ذکر امام محمد باقر(ع) به پایان رسیده است .
ذکر امام جعفر صادق(ع) , ذکر اویس قرنی , ذکر حسن بصری , ذکر مالک دینار , ذکر محمد واسع , ذکر حبیب عجمی , ذکر ابو حازم مکی , ذکر عُتبه بن الغلام , ذکر رابعه العدویه , ذکر فضیل عیاض , ذکر ابراهیم ادهم , ذکر بشر حافی , ذکر ذوالنون مصری , ذکر بایزید بسطامی , ذکر عبدالله مبارک , ذکر سفیان ثوری , ذکر شقیق بلخی , ذکر ابوحنیفه کوفی , ذکر محمد بن ادریس الشافعی , ذکر احمد بن حنبل , ذکر داود طائی , ذکر حارث محاسبی , ذکر سلیمان دارایی , ذکر محمد سمّاک , ذکر محمد اسلم , ذکر احمد حرب , ذکر حاتم اصّم , ذکر سهل بن عبدالله تستری , ذکر معروف کرخی , ذکر سری سقطی , ذکر فتح موصلی , ذکر احمد حواری , ذکر احمد خضرویه , ذکر ابو تراب نخشبی , ذکر معاذرازی , ذکر شاه شجاع کرمانی , ذکر یوسف بن الحسین , ذکر ابوحفص حدّاد , ذکر حمدون قصّار , ذکر منصور عمّار , ذکر احمد عاصم الانطاکی , ذکر عبدالله بن خفیف , ذکر جنید بغدادی , ذکر عمروعثمان مکی , ذکر ابوسعید خراز , ذکر ابوالحسین نوری , ذکر ابوعثمان حیری , ذکر عبدالله بن الجلا , ذکر ابومحمد رویم , ذکر ابن عطاء , ذکر ابراهیم رقّی , ذکر یوسف اسباط , ذکر ابویعقوب نهرجوری , ذکر سمنون محّب , ذکر ابو محمد مرتعش , ذکر محمد بن فضل , ذکر ابوالحسین بوشنجی , ذکر محمد علی حکیم ترمذی , ذکر ابوالخیر اقطع , ذکر عبدالله روعدی , ذکر ابوبکر ورّاق , ذکر عبدالله منازل , ذکر علی سهل اصفهانی , ذکر خیر نسّاج , ذکر ابوحمزه خراسانی , ذکر احمد مسروق , ذکر عبدالله احمد مغربی , ذکر ابو علی جرجانی , ذکر ابوبکر کتّانی , ذکر عبدالله محمد خفیف , ذکر ابو محمد جریری , ذکر حسین منصور حلّاج

پیشنهاد کاربران

متصرف طریقت
از حسن بصری پرسیدند ای شیخ دل های ما خفته است که سخت در دل های ما اثر نمیکند چه کنیم گفت کاشکی خفه بود که اگر خفته را بجنبانی بیدار شود دل های شما مرده است که هر میجنبانی بیدار نمیشود

بپرس