تذلیل. [ ت َ ] ( ع مص ) خوار کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). رام کردن. ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). خوار پنداشتن کسی را و نرم گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). خوار کردن کسی را. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || نهاده شدن خوشه های خرمابن بر شاخ بی برگ آن تا بردارد آن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || آویخته و قریب یا برابر و هموار کرده شدن خوشه های انگور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) : و دانیة علیهم ظلالها و ذللت قطوفها تذلیلا. ( قرآن 76 / 14 ).
فرهنگ فارسی
ذلیل کردن، خوارگردانیدن ذلیل شمردن ۱-( مصدر ) خوار کردن ذلیل گردانیدن ذلیل شمردن . ۲- رام ساختن . جمع : تذلیلات .