تذریف

لغت نامه دهخدا

تذریف. [ ت َ ] ( ع مص ) افزون شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( آنندراج ). فزون آمدن بر صد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ). فزون آمدن بر پنجاه. ( متن اللغه ) ( المنجد ) ( منتهی الارب ). و منه قول علی رضی اﷲعنه : قد ذرفت علی الستین و فی روایة علی الخمسین. ( تاج العروس ). || ریختن اشک را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) ( متن اللغه ). || چ آگاهانیدن کسی را بر چیزی. ( اقرب الموارد ). || مشرف گردانیدن کسی را بر مرگ. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغه ) ( تاج العروس ). نزدیک ساختن کسی را بر مرگ. ( المنجد ). رجوع به تذراف و تذرفه شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس